عباسیهها
روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که : " یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس " ای امیر المؤمنین ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست . * معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه 452 | نوشته شده توسط یاس در سه شنبه 85/3/16 و ساعت 6:6 عصر | نظرات دیگران()
|
||
یا زینب ! دفاع ، تو صبر ، تو احساس ، تو * حسین تو حسن ، تو عباس ، تو | نوشته شده توسط یاس در چهارشنبه 85/3/10 و ساعت 6:1 عصر | نظرات دیگران()
|
||
عباس ! دلی که پای بست تو بوَد مشتاق لقای حق پرست تو بوَد ! امروز چه کرده ای ؟ که فردا « زهرا » اسباب شفاعتش ، به « دست » تو بوَد !! چشم بر هم زدنی ، ایام فاطمیه هم از راه می رسه ؛ روزها می گذره که مادر ، سینه ی مجروح و بازوان نیلگونش رو از دلبندانش مخفی میکنه !! اما دیری نمی گذره که همه چیز آشکار میشه ..... لیلای علی در مقابل چشمانش پر پر که نه ، آب میشه و آماده میشه برای پرواز ... و اما من و شما ! چقدر دل هامون آماده شده برای فاطمیه ؟؟؟؟؟؟ از آقامون ، مولامون عباس ، کمک بخواهیم ...... همون آقایی که فردای محشر دستان بریده ش ، کافیه تا قیامتی به پا کنه !
خورشید امید ! سیدی ! یا عباس ! نام تو ، دستان تو ! کلید حل مشکل ها شد ..........
گرچه خود پرچم به دوش کربلاست رایة العَبّاس در دست خداست
| نوشته شده توسط یاس در شنبه 85/2/23 و ساعت 11:51 صبح | نظرات دیگران()
|
||
در کتاب الکبریت الاحمر آمده است که در رویایی صادقه ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله به حضرت عباس علیه السلام فرمودند : " أقرّالله ُ عینک ، فأنتَ بابُ الحوائج وَ اشفَع لمَن شئتَ " خداوند چشمت را روشن گرداند ، تو باب الحوائج هستی ، از هر که خواستی شفاعت کن .
گرچه خود پرچم به دوش کربلاست رایة العَبّاس در دست خداست | نوشته شده توسط یاس در دوشنبه 85/1/28 و ساعت 12:41 عصر | نظرات دیگران()
|
||
اضطراب همه ی وجودم رو گرفته بود خطر بزرگی تهدیدم می کرد با همه ی وجود می ترسیدم دنبال یه راهی بودم که چاره ی کارم باشه هیچ راهی به ذهنم نمی رسید هیچ ...... . . . نمی دونستم چه کاری باید کرد ناگهان لب هام به حرکت اومد اسمش که بر زبونم جاری شد مثل آتشی که بر آب می ریزه ، همه ترسی که وجودم رو فرا گرفته بود ، فراری شد " یا ابا الفضل " . " یا غیرت الله " دیگه تموم شده بود حس شیرینی به دلم نشست اونقدر صداش کردم که انگار اومده بود مطمئن نیستم ، ولی حتما صدای طنین قدم هاش بود که منو به خودم آورد همون گام هایی که آرامش و قرار دل " زینب " بود چشم هام رو باز کردم ! نبود ... خیلی دلم سوخت . بیشتر که به خودم اومدم دیدم هنوز زیر لب دارم صداش می کنم : " یا غیرت الله " عکس تو ، ستاره شمایل ها شد خورشید امید ، " سیدی یا عباس ! " مهر تو ، کلید حل مشکل ها شد - - - - - - - - گرچه خود پرچم به دوش کربلاست " رایة العبــاس " در دست خداست
| نوشته شده توسط یاس در دوشنبه 85/1/14 و ساعت 10:26 صبح | نظرات دیگران()
|
||
سردار کریم عشق ؛ یعنی : عباس !
موسای کلیم عشق ؛ یعنی : عباس !
سالار ثبات و صبر ؛ یعنی : زینب !
سقای حریم عشق ؛ یعنی : عباس !
| نوشته شده توسط یاس در شنبه 84/12/27 و ساعت 9:55 عصر | نظرات دیگران()
|
||
تقدیم به حریم پاک و آسمانی مادری که زیباترین چهار پاره ی عشق رو در عاشورا سرود : خانم ام البنین سلام الله علیها
با امّ بنین آینه ی جان ، گل کرد باغ ادب و بهار عرفان گل کرد
او کعبه ی عشق بود و در دامانش یک باره چهار رکن ایمان گل کرد
* * *
تا مهر فلک ، صدر نشین خواهد بود تا ماه و ستاره و زمین خواهد بود
در جمع شهیدپروران ، اوج سخن با فاطمه ی امّ بنین خواهد بود
یا حضرت عباس ! دلم را دریاب
| نوشته شده توسط یاس در پنج شنبه 84/12/18 و ساعت 9:31 عصر | نظرات دیگران()
|
||
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||
درباره خودم
![]()
یاس با یاد ِ اباالفضل دلم آسودهست لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
![]() آمار وبلاگ
بازدید امروز :56
بازدید دیروز :13 مجموع بازدیدها : 221454 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
![]() |
||